سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آن چه نپاید، دلبستگی را نشاید

ارسال شده توسط محمدمهدی محمودی در 89/5/26 5:59 عصر

به‌نام خدا
جغدی
روی کنگره‌های قدیمی دنیا نشسته بود. زندگی را تماشا می‌کرد. رفتن و رد پای آن را. و آدم‌هایی را می‌دید که به سنگ و ستون، به در و دیوار دل می‌بندند. جغد اما می‌دانست که سنگ‌ها ترک می‌خورند، ستون‌ها فرو می‌ریزند، درها می‌شکنند و دیوارها خراب می‌شوند. او بارها و بارها تاج‌های شکسته، غرورهای تکه پاره شده را لابه‌لای خاکروبه‌های قصر دنیا دیده بود. او همیشه آوازهایی درباره دنیا و ناپایداری‌اش می‌خواند؛ و فکر می‌کرد شاید پرده‌های ضخیم دل آدم‌ها، با این آواز کمی بلرزد.
روزی کبوتری از آن حوالی رد می‌شد، آواز جغد را که شنید، گفت: بهتر است سکوت کنی و آواز نخوانی. آدم‌ها آوازت را دوست ندارند. غمگینشان می‌کنی. دوستت ندارند. می‌گویند بدیمنی و بدشگون و جز خبر بد، چیزی نداری.
قلب جغد پیرشکست و دیگر آواز نخواند.
سکوت او آسمان را افسرده کرد. آن وقت خدا به جغد گفت: آواز‌‌خوان کنگره‌های خاکی من! پس چرا دیگر آواز نمی‌خوانی؟ دل آسمانم گرفته است.
جغد گفت: خدایا! آدم‌هایت مرا و آوازهایم را دوست ندارند. خدا گفت: آوازهای تو بوی دل کندن می‌دهد و آدم‌ها عاشق دل بستن‌اند. دل بستن به هر چیز کوچک و هر چیز بزرگ. تو مرغ تماشا و اندیشه‌ای! و آن که می‌بیند و می‌اندیشد، به هیچ چیز دل نمی‌بندد؛ دل نبستن سخت‌ترین و قشنگ‌ترین کار دنیاست. اما تو بخوان و همیشه بخوان که آواز تو حقیقت است و طعم حقیقت تلخ.
جغد به خاطر خدا باز هم بر کنگره‌های دنیا می‌خواند. و آن کس که می‌فهمد، می‌داند آواز او پیغام خداست که می‌گوید: آن چه نپاید، دلبستگی را نشاید.


کمیسیون بررسی موارد خاص

ارسال شده توسط محمدمهدی محمودی در 89/5/26 1:35 عصر

به‌نام خدا
بدینوسیله
به اطلاع دانشجویان عزیز می‌رساند دومین کمیسیون بررسی موارد خاص دانشگاههای استان یزد در روز دوشنبه مورخ 25/05/89 در دانشگاه یزد تشکیل و درخواستهای دانشجویان ذیل مطرح که نتایج آن به محض دریافت اعلام خواهد شد.

محسن اسلام پور
بهاره ترنج
حامد دهقان دهنوی
ساسان صادقی
مسعود محله خالویی
علی اصغر نعمت اللهی
هادی محمدی دهج
مهدی خوبی
مهری شریف پور
مصطفی صالحی
محمدرضا امیری سیمکوئی
فائزه رشیدی فرد
مریم میرباقری فیروزآبادی
محمد عرب
مرضیه سلیمیان ریزی
احسان مظلوم
رامین رهبر یزدی
ابوالفضل راخ
سیده فاطمه موسوی
رضا نریمانی
آرزو دهقان چناری
محمد کمیلی
مینا سیفی
علیرضا حسن
نسیمه حبیبی
سید علی واعظی فر
مانیا امین پور
بیتا معظمی
آرش شهبازی
مرجان بیات
علیرضا عیسی‌پور
صادق امیدی
اسرا نیازی
علی آیت‌اللهی

موفق باشید.


روزی که آمدی

ارسال شده توسط محمدمهدی محمودی در 89/5/25 11:5 عصر

به‌نام خدا

26مرداد سالروز ورود آزادگان سرافراز به میهن اسلامیمان هست. به همین بهانه یادی کنیم از آزاده عزیز مرحوم سیدعلی اکبر ابوترابی (ره) نماد درخشان آزادگی. ایشان، دلاور مردی است که بیش از ده سال رنج اسارت را به جان خرید و در سیاه ترین ایام تاریخ معاصر، هدایت نسلی را به عهده گرفت که با استقامت خونین خود، صفحات زرّینی در سینه تاریخ به ثبت رساند. او هدایت و رهبری را به اردوگاه دشمن کشانید و شمّه هایی به یاد ماندنی از صفحات پسندیده الهی را در برابر آنها به معرض نمایش گذاشت، و این باعث شد که دشمن بارها به عظمت او اعتراف کند. سرانجام آن مجاهد خستگی ناپذیر، در دوازدهم خرداد سال 1379، در حالی که به همراه پدر بزرگوارشان آیت الله سیدعباس ابوترابی عازم مشهد مقدس بودند، به دیدار دوست شتافتند. شهید چمران، در زمانی که تصور شهادت مرحوم ابوترابی می رفت، درباره ایشان چنین گفتند: «شهید ابوترابی، عارف شیدایی بود که راز و نیازهای عاشقانه اش با خدای بزرگ در نیمه های شب، دل عشاق عالم را آب می کرد. آن قدر آرام و مطمئن بود که گویی از عمق اقیانوس برآمده است. آن چنان ساکت، همچون آسمان که در شب های پاک پر ستاره، در دل شب زنده داران غوغا به پا می کند، اما در عین حال رزمنده ای بود که در صحنه نبرد توفان به پا می کرد. فریاد خشمش زهره را آب می نمود. از شیر جسورتر بود و اراده اش پولاد را خجل می کرد. از هیچ مأموریتی روی بر نمی گرداند ودر مقابل هیچ دشمنی عاجز نمی شد».

روزی که آمدی، «میزان تعالی روح» را به نمایش گذاشتی و «وسعت میدان هست» و «مرز صلابت اراده» و «عمق ایمان» را. تو در کشاکش دهر «سنگ زیرین آسیای» حوادث بودی و موج ها و توفان ها را از سرگذراندی و سرافراز، دوباره از افق ایران اسلامی طلوع کردی. آفتابی درخشان بودی که از مرزهای غرب کشور برآمدی، تا شاهدی به خانه های سرشار از ایثار و نستوهی نخل های مقاوم پیروزی و رودهای جاری عشق باشی. روحش شاد و راهش پر رهرو.


دعای روز ششم ماه مبارک رمضان

ارسال شده توسط محمدمهدی محمودی در 89/5/25 9:52 عصر

            به‌نام خدا
دعای روز ششم ماه مبارک رمضان
اَللّهُمَّ لا تَخْذُلْنى فیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ وَلاتَضْرِبْنى بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ وَ زَحْزِحْنى فیهِ مِنْ مُوجِباتِ سَخَطِکَ بِمَنِّکَ وَ اَیادیکَ یا مُنْتَهى رَغْبَةِ الرّاغِبینَ.
خدایا در این ماه به خاطر دست‌زدن به نافرمانیت خوارم مساز و  تازیانه‌هاى عذابت را بر من مزن و از موجبات خشمت بدان نعمت بخشى و الطافى که نسبت به بندگان دارى دورم بدار. اى آخرین حد اشتیاق مشتاقان.


معرفی به استاد

ارسال شده توسط محمدمهدی محمودی در 89/5/25 1:45 عصر

به‌نام خدا
بدینوسیله به اطلاع دوستانی که در مورد معرفی به استاد سئوال نموده بودند می‌رساند طبق تبصره 2 ماده 11 آیین‌نامه آموزشی مصوب وزارت علوم، تحقیقات و فن‌آوری در صورتیکه دانشجو برای فراغت از تحصیل تنها یک درس باقیمانده داشته باشد، با نظر دانشگاه و تایید استاد مربوطه، می تواند امتحان آن درس را در طول نیمسال از طریق معرفی به استاد بگذراند. البته شایان ذکر است نوع درس می‌بایست تئوری باشد. تاریخ ثبت نام و امتحان معرفی به استاد نیز در تقویم آموزشی اعلام شده است.
موفق و پایدار باشید.


مشکلات نظام وظیفه دانشجویان پسر (3)

ارسال شده توسط محمدمهدی محمودی در 89/5/25 12:38 عصر

به‌نام خدا
بدینوسیله به اطلاع دانشجویانی که اسامی آنها در ذیل آمده است می‌رساند نظام وظیفه در پاسخ به درخواست معافیت تحصیلی اعلام نموده است که این دانشجویان می‌بایست نامه ترخیص از خدمت خود را به دانشگاه محل تحصیل ارائه نمایند. لذا به منظور جلوگیری از هرگونه مشکل احتمالی از سوی ناجا، این‌دسته از دانشجویان می‌بایست در اسرع وقت نسبت به تحویل نامه ترخیص از خدمت  به آموزش کل اقدام نمایند.

حسن‌پورناصریه محسن
حسینیان اکبر
درخشنده سعید
شهیدی نصیر
مرتضی‌پور داود
هادی‌پور محمدجواد
بابایی یونس

موفق و پیروز باشید.


مشکلات نظام وظیفه دانشجویان پسر (2)

ارسال شده توسط محمدمهدی محمودی در 89/5/25 11:49 صبح

به‌نام خدا
بدینوسیله به اطلاع دانشجویانی که اسامی آنها در ذیل آمده است می‌رساند نظام وظیفه در پاسخ به درخواست معافیت تحصیلی اعلام نموده است که این دانشجویان می‌بایست در تاریخ مشخص شده به خدمت اعزام می‌شدند و برای آنها اعلام غیبت ثبت گردیده است و از ادامه تحصیل محرم می‌باشند. لذا به منظور جلوگیری از هرگونه مشکل احتمالی از سوی ناجا، این‌دسته از دانشجویان می‌بایست در اسرع وقت به حوزه نظام وظیفه شهر خود مراجعه و  نسبت به رفع مشکل خود اقدام نموده و معافیت تحصیلی خود را از آن حوزه دریافت و به آموزش کل تحویل نمایند. لازم به ذکر است اطلاعات این دانشجویان به ناجا اعلام شده و نیازی به گرفتن نامه از دانشگاه ندارند.

 بلانیان محمدرضا
خسروانی محمد
باقرفردکاکش رامین
حسن پور امیر
حسین زاده ثانی بهزاد
حسینی رستمی سیداحمد
رایگان رضا
رحمانی کشکویی محمد
صادقیان اسماعیل
مطهری حسین
پورکریمی علی اکبر
جره یی شریف ابادی علی اکبر
زینلی درب هنزی علیرضا
مدنی بروجنی مهدی
یزدان نیا محمدرضا
بابایی اردکانی وحید
بهار داود
حاجی ده ابادی محمدحسین
حیدریان رضا
متولی سیدبنادکی محمدعلی
سلطانی بلداجی عقیل
بصراوی مسعود
عابدینی سانیجی مهدی
رضائی ندوشن محمد
جمالی هنزا محمدهادی
اسمعیلی محمدعلی
باقریان سرارودی جواد
دستمالچی فرزاد
رستگارپناه امین
رضایی نژاد مجید
هاشم الحسینی سیدمحمدهادی
افروغ سجاد
افضلی فر جواد
حسینخانی رامین
ضیاالدینی دشتخاکی حمید
نمازیان اشکان
باجلان جلال
کاظمی کورگه حسین
کسروی نژاد علی اکبر
نوری فرهاد
موفق و پیروز باشید.


مشکلات نظام وظیفه دانشجویان پسر (1)

ارسال شده توسط محمدمهدی محمودی در 89/5/25 11:38 صبح

به‌نام خدا
بدینوسیله به اطلاع دانشجویانی که اسامی آنها در ذیل آمده است می‌رساند نظام وظیفه در پاسخ به درخواست معافیت تحصیلی اعلام نموده است که معافیت تحصیلی دانشگاه قبلی آنها ابطال نشده است و از مهر ماه سال جاری مشکل ادامه تحصیل خواهند داشت. لذا به منظور جلوگیری از هرگونه مشکل احتمالی از سوی ناجا، این‌دسته از دانشجویان می‌بایست در اسرع وقت به دانشگاه محل تحصیل قبلی خود مراجعه و نامه ابطال معافیت تحصیلی خود را دریافت نموده و به آموزش کل تحویل نمایند.

ابویی وحید
ایزدی امین صادق آبادی
تبعه ایزدی محمد علی
جعفری غلامرضا
حشمت علیرضا
خالصی سیدآرمین
دهقانی اشکذری کمال
ربیع اشکذری مهدی
سارانی امید
سلیمانی محسن
صداقتی محمد
عباسی تشنیزی محمد
غلامی سجاد
قاسم زاده پژواک
منشادی معین
مورگیان علی اباد محمد
مهرزاد مهدی
ولی پور علی
پوراسمعیل عبدالجبار حسن
صادقی محسن
مقیدنیا مرتضی
صمدزاده یونس
نوریان اردکانی محمدجواد
ابراهیمی ارنانی محسن
سلیمیان ریزی عباس
بهاءلوهوره رسول
راستی بروجنی امیر
نصیریان هادی
اشرف سینا
شجاعی هادی
مومنی حجت ابادی مجتبی
میرحسینی محمدحسین
رحمانی خلیلی مجتبی
میرمحمدصادقی سیدمحمد
موفق و پیروز باشید.


روزه را با زبان روضه باز کنیم

ارسال شده توسط محمدمهدی محمودی در 89/5/24 11:20 عصر

به‌نام خدا
تشنه ایم اما نه تشنه تر از حسین. سلام بر حسین. سلام بر سقای دشت کربلا ابالفضل. روزه را با زبان روضه باید گشود. ببخش ما را عباس که گاه بی‌اذن تو لب به آب می زنیم. در مظلومیت تو همین بس که ما شده‌ایم هوادارت. هوادار تو علی‌اکبر حسین بود و گاهی رقیه را می‌نشاندی روی دوشت و تمام دنیا را نشانش می دادی. ما که جز تو کسی را نداریم. دستی هم بکش بر سر ما. با کریمان کارها دشوار نیست. از تو که چیزی کم نمی شود. من تشنه ام و خدا آب را بر گلوی من تحریم کرده اما تو که روزه نبودی. تو می‌توانستی آب بنوشی. کسی هم نبود. یعنی جز علقمه کسی نبود. تو بودی و آب و لب تشنه ات. می‌خواستی گلویی تازه کنی. کسی که نمی فهمید. می‌دانم؛ تو چرا آب نخوردی. در علقمه داشتی عمو جان! مشک را برای بچه ها پر از آب می کردی، که چهره ات را دیدی در زلال آب. نه که شبیه پدرت علی هستی، یاد ابوتراب افتادی. نه که مو نمی زنی با مادرت، افتادی یاد ام البنین…
ببین عباس! در کربلا تو می رسی به یک نهر آب. مبادا از آن آب بنوشی در حالی که مولایت حسین تشنه لب است. همیشه اول حسین، بعد تو. اگر توانستی برای کودکان حسین آب ببری، آن وقت خودت هم گلویی تازه کن. ببین چه دارم به تو می گویم؛ پسرم. همیشه اول حسین، بعد تو.
عمو جان! تو باز رنگ آب را دیدی اما حسین وقتی که تو را دید، رنگش پرید. کمرش شکست. تو خوب برادری بودی برای حسین. همه جا اول حسین بود، بعد تو الا به وقت خطر. تا تو بودی، رقیه یتیم نشده بود و سکینه هنوز بابا داشت. تا تو رفتی، ورق برگشت. تو رفتی آب بیاوری، یا چهره غرق در خونت را؟ چند نفر باید از حسین سراغ عمو را بگیرند. پس علمدار چه شد بابا؟ عمو عباس کجاست؟ رفته بود برای مان آب بیاورد، دیر کرده. کجاست پس عمو. من که تشنه نیستم، دلم برای عمو جانم تنگ شده. من تشنه عباسم. کجا آب خواستم؟ بگو عمو کجاست بابا؟
گلویم تشنه آب نیست. چشمم عطش گرفته. نگاهم می خواهد به عباس بیافتد. دلم برای علمدار تنگ شده. اشک امانم نمی دهد. غصه دارد این دل تنگم. شانه عباس آشیانه ماست که بصیرتش نافذ بود؛ رحم الله عمی العباس.
حسین قدیانی


گاهی وقتها کر بشیم بد نیست

ارسال شده توسط محمدمهدی محمودی در 89/5/24 11:2 عصر

به‌نام خدا

چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند. بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند گودال چقدر عمیق است به دو قورباغه دیگر گفتند که دیگر چاره ای نیست، شما به زودی خواهید مرد. دو قورباغه، این حرفها را نادیده گرفتند و با تمام توانشان کوشیدند که از گودال بیرون بپرند. اما قورباغه های دیگر، دائما به آنها می گفتند که دست از تلاش بردارید. چون نمی توانید از گودال خارج شوید، به زودی خواهید مرد. بالاخره یکی از دو قورباغه، تسلیم گفته های دیگر قورباغه ها شد و دست از تلاش برداشت. او بی درنگ به داخل گودال پرتاب شد و مرد. اما قورباغه دیگر با حداکثر توانش برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد. بقیه قورباغه ها فریاد می زدند که دست از تلاش بردار. اما او با توان بیشتری تلاش کرد و بالاخره از گودال خارج شد. وقتی از گودال بیرون آمد، بقیه قورباغه ها از او پرسیدند:«مگر تو حرفهای ما را نشنیدی؟» معلوم شد قورباغه ناشنواست. در واقع او در تمام مدت فکر می کرده دیگران او را تشویق می کنند.


<   <<   11   12   13   14   15   >>   >