بهنام خدا
دعای روز دهم ماه مبارک رمضان
اَللّهُمَّ اجْعَلْنى فیهِ مِنَ الْمُتَوَکِّلینَ عَلَیْکَ وَاجْعَلْنى فیهِ مِنَ الْفاَّئِزینَ لَدَیْکَ وَاجْعَلْنى فیهِ مِنَ الْمُقَرَّبینَ اِلَیْکَ بِاِحْسانِکَ یا غایَةَ الطّالِبینَ.
خدایا قرارم ده در این ماه از توکلکنندگان بر خودت و بگردانم در آن از سعادتمندان درگاهت، قرارم ده در آن از مقربان پیشگاهت به حق احسانت اى هدف نهایى جویندگان.
بهنام خدا
خداوندا چنان کن که از هیبت پدر و مادرم چون از هیبت سلطان خودکامه بیمناک باشم، و به هر دو چون مادرى مهربان نیکى نمایم، و اطاعت از آنان و نیکى به هر دوى آنان را در نظرم از لذّت خواب در چشم خوابآلوده شیرینتر، و براى سوز سینهام از شربت گوارا در ذائقه تشنهام خنکتر گردان، تا خواسته ایشان را بر خواسته خود ترجیح دهم، و خرسندى آن دو را بر خرسندى خود مقدّم دارم، و خوبى ایشان را در حق خود هرچند اندک باشد زیاد بینم، و نیکویى خود را درباره ایشان گرچه بسیار باشد کم شمارم. خداوندا، صدایم را در محضر آنان ملایمکن، و گفتارم را بر آنان دلنشین فرما، و خویم را نسبت به آنان نرمى عنایت کن، و قلبم را بر هر دو مهربان ساز، و مرا نسبت به هر دو خوشرفتار و دلسوز قرار ده. خداوندا هر دو را به پاس تربیت من جزاى نیکو ده، و در مقابل آنکه مرا گرامى داشتند جزاى خیر عطا فرما، و هرچه را در کودکى نسبت به من منظور داشتهاند در حق ایشان منظور کن .خداوندا اگر از جانب من آزارى به آنان رسیده، یا از من کار ناخوشایندى دیدهاند، یا حقى از آنان به وسیله من از بین رفته، همه را موجب پاک شدن آنان از گناهانشان و مایه رفعت مقامشان و افزونى حسناتشان قرار ده، اى که بدیها را به چندین برابر به خوبى تبدیل مىنمایى. الهى اگر در گفتار با من از اندازه بیرون رفتهاند، یا در عملى نسبت به من زیادهروى نمودهاند، یا حقى از من ضایع کردهاند، یا از وظیفه پدر و مادرى در حق من کوتاهى نمودهاند، حق خود را به آنان بخشیدم، و آن را برایشان نثار کردم، و از تو مىخواهم که وزر و وبال آن را از دوش آنان بردارى، زیرا که من نسبت بهخود، آنان را در کوتاهى حق متهم نمىکنم، و آنان را در مهربانى در حق خودم سهلانگار نمىدانم، و از آنچه دربارهام انجام دادهاند ناراضى نیستم اى پروردگار من، زیرا رعایت حق آنان بر من واجبتر، و احسانشان نسبت به من دیرینهتر، و منّتشان بر من بیشتر از آن است که از آنان از روى عدل تقاص بکشم، یا نسبت به ایشان معامله به مثل کنم، الهى اگر چنین کنم پس روزگار مدیدى که در تربیت من سپرى کردهاند، و رنجهاى زیادى که در نگاهدارى من تحمّل نمودهاند، و آن همه که بر خود تنگ گرفتند تا زندگى مراگشایشیباشد چه مىشود؟ بدون شک بعید استکه بتوانند حق خود را از من دریافت دارند، و من نمىتوانم حقوقى را که بر عهدهام دارند تدارک نمایم، و وظیفه خدمت آنان را بجاى آورم، پس بر محمد و آلش درود فرست، و اى بهترین کسى که از تو یارى جویند مرا یارى ده، و اىراهنمایندهتر کسىکهبهاو روى آوردهمىشود مراتوفیق ده، و در آن روز که همه بدون آنکه برآنان ستم رود جزا مىبینند مرا در زمره آنان که عاق پدر و مادرند قرار مده. خداوندا بر محمد و آل او و نسل او درود فرست، و پدر و مادرم را به بهترین چیزى که پدران و مادران بندگان باایمانت را به آن مخصوص گرداندى مخصوص گردان، اى مهربانترین مهربانان. خداوندا یاد آنان را در پس نمازهایم، و در هیچ وقتى از اوقات شبم، و ساعتى از ساعات روزم از صفحه قلبم مزداى. خداوندا بر محمد و آلش درود فرست، و مرا به برکات دعایى که براى آنان دارم بیامرز، و آن دو را بهسبب خوبیهایى که در حق من داشتهاند مشمول غفران حتمى قرار ده، و از آنان به شفاعت من از آنان بهطور مسلّم خشنود شو، و آنان را با کرامت به سر منزل سلامت برسان. خداوندا اگر پدر و مادرم را پیش از من آمرزیدهاى پس ایشان را شفیع من قرار ده، و اگر مرا پیش از آنان مورد آمرزش قرار دادهاى پس مرا شفیع ایشان کن، تا در پرتو مهربانیت در سراى کرامت، و جایگاه مغفرت و رحمتت گرد آئیم، زیرا که تو صاحب فضل بزرگ و نعمت قدیمى، و تو مهربانترین مهربانانى.
بهنام خدا
دعای روز نهم ماه مبارک رمضان
اَللّهُمَّ اجْعَلْ لى فیهِ نَصیباً مِنْ رَحْمَتِکَ الْواسِعَةِ وَاهْدِنى فیهِ لِبَراهینِکَ السّاطِعَةِ وَخُذْ بِناصِیَتى اِلى مَرْضاتِکَ الْجامِعَةِ بِمَحَبَّتِکَ یا اَمَلَ الْمُشْتاقینَ.َ
خدایا قرار ده برایم در این روز بهرهاى از رحمت وسیعت و راهنماییام کن در این ماه بهسوى دلیلهاى درخشانت و مرا بهسوى موجبات خوشنودى همه جانبهات سوق ده به حق محبتت اى آرزوى مشتاقان.
بهنام خدا
مکرراً به عدهای از دانشجویان برخوردهام که فارغالتحصیل شدند ولی با برخی از اصطلاحات آموزش غریبهاند و وقتی صحبت از آن میشود دچار سردرگمی میشوند. از جمله این اصطلاحات سنوات آموزشی است. سنوات آموزش به مدت مجاز برای تحصیل اطلاق میگردد. برای مقطع کاردانی و کارشناسی ناپیوسته ( کاردانی به کارشناسی ) این مدت 6 نیمسال و برای مفطع کارشناسی سراسری ( از پیش دانشگاهی به کارشناسی ) 12 نیمسال میباشد و دانشجو موظف است حداکثر در این مدت تحصیل خود را به پایان برساند. البته استثنائاتی نیز برای سنوات وجود دارد که در انشاءاله در پستهای بعدی خواهم گفت.
موفق باشید
به نام خدا
مولای من
ای کاش آن اوایل که زبان گشودم، نزدیکانم مرا به گفتن یا مهدی وا میداشتند. ای کاش مهد کودکم، مهد، آشنایی با تو بود. کاشکی در کلاس اول دبستان، آموزگارم الفبای عشق تو را برایم هجی میکرد و نام زیبای تو را سر مشق دفترچة تکلیفم قرار میداد. در دوره راهنمایی، هیچ کس مرا به خیمه سبز تو راهنمایی نکرد. در سالهای دبیرستان، کسی مرا با تو ـ که مدیر عالم امکان هستی ـ پیوند نزد.در کتاب جغرافی ما، صحبتی از «ذی طوی» و «رضوی» نبود.در کلاس تاریخ، کسی مرا با تاریخ غیبت غربت و تنهایی تو آشنا نساخت.در درس دینی، به ما نگفتند «باب الله» و «دیّان دین» حق تویی.دریغ که در کلاس ادبیات، آداب ادب ورزی به ساحت قدس تو را گوش زد نکردند.چرا موضوع انشای ما، به جای «علم بهتر است یا ثروت»، از تو و از ظهور تو و روشهای جلب رضایت تو نبود؟! مگر نه این است که بی تو، نه علم خوب است و نه ثروت؟ ای کاش در کنار انواع و اقسام فرمولهای پیچیده ریاضی، فیزیک و شیمی، فرمول ساده ارتباط با تو را نیز به من یاد میدادند. وقتی برای کنکور درس میخواندم، کسی مرا برای ثبت نام در دانشگاه معرفت و محبت امام زمان تشویق نکرد. کسی برایم تبیین نکرد که معرفت امام نیز مراتب دارد و خیلیها تا آخر عمر در همان دوران طفولیت یا مهد کودک خویش در جا میزنند.مولای من! در دانشگاه هم کسی برایم از تو سخن نگفت؛ پرچمی به نام تو افراشته نبود؛ کسی به سوی تو دعوت نمیکرد؛ هیچ استادی برایم اوصاف تو را بیان نکرد. کارکرد دروس معارف اسلامی و تاریخ اسلام، جبران کسری معدل دانشجویان بود!نه این که از تبلیغات مذهبی، نشستهای فرهنگی، نماز جماعت، اردوهای سیاحتی ـ زیارتی مسابقات قرآن و نهج البلاغه و...خبری نباشد.... کم و بیش یافت میشود؛ اما در همین عرصهها نیز تو سهمی نداشتهای و غریب و مظلوم و از یاد رفتهای.اینک اما در عمق ضمیر خود، تو را یافتهام؛ چندی است با دیده دل تو را پیدا کرده ام؛ در قلب خویش گرمای حضورت را با تمام وجود حس میکنم؛ گویی دوباره متولد شدهام.آقای من!از کجا آغاز کنم؟ از خود بگویم یا از دیگران؟ از نسلهای گذشته بگویم یا از نسل امروز؟ از دوستان شکوه کنم یا از دشمنان؟ از آنانی بگویم که خاطر شریف تو را میآزارند؟ از آنها که دستان پدرانه و مهربانت را خون ریز معرفی میکنند؟ از آنها که چنان برق شمشیرت را به رخ میکشند که حتی دوستانت را از ظهورت میترسانند؟از آنها که بر طبل نومیدی میکوبند و زمان ظهورت را دور میپندارند؟ از خود آغاز میکنم که هرکس از خود شروع کند، امر فَرَج اصلاح خواهد شد. میخواهم به سوی تو برگردم. یقین دارم برگذشتههای پر از غفلتم، کریمانه چشم میپوشی؛ میدانم توبهام را قبول میکنی و با آغوش باز مرا میپذیری. من از تو گریزان بودم؛ اما تو هم چون پدری مهربان، دورا دور مرا زیر نظر داشتی.
اللهم عجل لولیک الفرج
بهنام خدا
معلّم به بچههاى کلاس گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکى بردارند و درون آن، به تعداد آدمهایى که از آنها بدشان میآید، سیبزمینى بریزند و با خود به کلاس بیاورند. فردا بچهها با کیسههاى پلاستیکى به کلاس آمدند. در کیسه بعضیها 2، بعضیها 3، بعضیها تا 5 سیبزمینى بود.معلّم به بچهها گفت تا یک هفته هر کجا که میروند کیسه پلاستیکى را با خود ببرند. روزها به همین ترتیب گذشت و کمکم بچهها شروع کردن به شکایت از بوى ناخوش سیبزمینیهاى گندیده. به علاوه، آنهایى که سیبزمینى بیشترى در کیسه خود داشتند از حمل این بار سنگین خسته شده بودند.پس از گذشت یک هفته، بازى بالاخره تمام شد و بچهها راحت شدند. معلّم از بچهها پرسید: «از این که سیبزمینیها را با خود یک هفته حمل میکردید چه احساسى داشتید؟»بچهها از این که مجبور بودند سیبزمینیهاى بدبو و سنگین را همه جا با خود ببرند شکایت داشتند.آنگاه معلّم منظور اصلى خود از این بازى را این چنین توضیح داد: «این درست شبیه وضعیتى است که شما کینه آدمهایى که دوستشان ندارید را در دل خود نگاه میدارید و همه جا با خود میبرید. بوى بد کینه و نفرت، قلب شما را فاسد میکند و شما آن را همه جا همراه خود حمل میکنید. حالا که شما بوى بد سیبزمینیها را فقط براى یک هفته نتوانستید تحمل کنید پس چطور میخواهید بوى بد نفرت را براى تمام عمر در دل خود تحمل کنید؟» چطور میخواهید بوى بد نفرت را براى تمام عمر در دل خود تحمل کنید؟
بهنام خدا
تا لحــــظه هایِ خــوابِ تو تـعـبیر می شــود
شـب رفـته رفـته مـی رود و پـیــر می شــود
وقـتی تمــامِ ، پیــــکرِ شــــب ، گـــریه مــــی کــند
با قطـــره هایِ اشــکِ تو تفســــیر می شــود
بـر تـاکِ خــاطراتِ تــو انـگــــور مـی شـوم
می نوشـد ، از تو ، روحِ من و سیر می شــود
آه ای تمـــــامِ خــاطـــره ! در مــی نـوردی ام !
در شـعـــــرِ من ، شــراب تو تخـمــــیر می شــود
تـا در هــوایِ از تـو سُـــرودن شــکفــته ام
در مـن ، جـوانه هـای تـو پاگــــیر می شــود
بایــد بــرای از تـو ســـرودن شـتاب کــرد
شـب لحظه لحظه می رود و دیــر می شــود
بهاره قزلو
بهنام خدا
دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان
اَللّهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ رَحْمَةَ الاْیْتامِ وَاِطْعامَ اْلطَّعامِ وَاِفْشآءَ السَّلامِ وَصُحْبَةَ الْکِرامِ بِطَوْلِکَ یا مَلْجَاَ الاْمِلینَ
خدایا روزیم گردان در این ماه مهرورزى نسبت به یتیمان و خوراندن طعام و به آشکار کردن سلام و همنشینى با کریمان به فضل و کرمت اى پناه آرزومندان.
بهنام خدا
پسر بچهای یک برگ کاغذ به مادرش داد.
مادر که در حال آشپزی بود ، دستهایش را با حوله تمیز کرد و نوشته را با صدای بلند خواند.
او نوشته بود :
صورتحساب !!!
کوتاه کردن چمن باغچه 5.000 تومان
مراقبت از برادر کوچکم 2.000 تومان
نمره ریاضی خوبی که گرفتم 3.000 تومان
بیرون بردن زباله 1000 تومان
جمع بدهی شما به من :12.000 تومان !
مادر نگاهی به چشمان منتظر پسرش کرد، چند لحظه خاطراتش را مرور کرد و سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب این را نوشت:
بابت 9 ماه بارداری که در وجودم رشد کردی هیچ.
بابت تمام شبهائی که به پایت نشستم و برایت دعا کردم هیچ.
بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا تو بزرگ شوی هیچ.
بابت غذا ، نظافت تو، اسباب بازیهایت هیچ.
و اگر شما اینها را جمع بزنی خواهی دید که : هزینه عشق واقعی من به تو هیچ است.
وقتی پسر آن چه را که مادرش نوشته بود خواند چشمانش پر از اشک شد و در حالی که به چشمان مادرش نگاه میکرد.
گفت: مامان دوستت دارم
آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت: قبلاً بطور کامل پرداخت شده !!!
نتیجه گیری اخلاقی :
قابل توجه اونهائی که فکر میکنند مرور زمان آنها را بزرگ کرده و حالا که هیکل درشت کردند خدا را هم بنده نیستند. بعضی وقتها نیازه به این موارد فکر کنیم . کسانی که از خانواده دور هستند شاید بهتر درک کنند.
نتیجه گیری منطقی:
جایی که احساسات پا میذاره منطق کور میشه!!!
مادر متوجه نشد که پسرش داره سرش کلاه میذاره : جمع بدهی میشه 11.000تومان نه 12.000تومان !!!
بهنام خدا
دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان
اَللّهُمَّ اَعِنّى فیهِ عَلى صِیامِهِ وَقِیامِهِ وَجَنِّبْنى فیهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَ اثامِهِ وَارْزُقْنى فیهِ ذِکْرَکَ بدَوامِهِ بِتَوْفیقِکَ یاهادِىَ الْمُضِلّینَ.
خدایا یاریم کن در این ماه بر روزه و شب زنده داریاش و دورم بدار در آن از لغزشها و گناهانش و روزیام کن در آن ذکر خود را بهطور مدوام و یکسره به توفیق خود، اى راهنماى گمراهان.