بهنام خدا
دعای روز بیست ششم ماه مبارک رمضان
اللهم اجعل سعیی فیه مشکورا و ذنبی فیه مغفورا وعملی فیه مقبولا و عیبی فیه مستورا یا اسمع السامعین.
ای خدا در این روز سعیم را در راه طاعتت بپذیر و جزای خیر عطا فرما و گناهم را در این روز ببخش و عملم را مقبول و عیبم را مستور گردان، ای بهترین شنوای صدای خلق.
بهنام خدا
مردی برای اصلاح به آرایشگاه رفت، در بین کار گفتگوی جالبی بین آنها در مورد خدا صورت گرفت.
آرایشگر گفت: من باور نمیکنم خدا وجود داشته باشد.
مشتری پرسید: چرا؟
آرایشگر گفت: کافیست به خیابان بروی و ببینی ، مگر میشود با وجود خدای مهربان این همه مریضی و درد و رنج وجود داشته باشد؟
مشتری چیزی نگفت و از مغازه بیرون رفت. به محض اینکه از آرایشگاه بیرون آمد مردی را در خیابان دید با موهای ژولیده و کثیف ، با سرعت به آرایشگاه برگشت و به آرایشگر گفت:
میدانی ، به نظر من آرایشگرها وجود ندارند.
مرد با تعجب گفت: چرا این حرف را میزنی! من اینجاهستم و همین الان موهای تو را مرتب کردم.
مشتری با اعتراض گفت: پس چرا کسانی مثل آن مرد بیرون از آرایشگاه وجود دارند؟!
جواب داد : آرایشگرها وجود دارند فقط مردم به ما مراجعه نمیکنند.
مشتری گفت دقیقا همین است. خدا وجود دارد فقط مردم به او مراجعه نمیکنند! برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد.
بهنام خدا
دختران شهر
به روستا فکر می کنند
دختران روستا
در آرزوی شهر می میرند
مردان کوچک
به آسایش مردان بزرگ فکر می کنند
مردان بزرگ
در آرزوی آرامش مردان کوچک
می میرند
کدام پل
در کجای جهان
شکسته است
که هیچ کس به خانه اش نمی رسد.
گروس عبدالملکیان
بهنام خدا
در زمانها ی گذشته ، پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکسالعمل مردم را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد. بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بیتفاوت از کنار تخته سنگ میگذشتند. بسیاری هم غرولند میکردندکه این چه شهری است که نظم ندارد. حاکم این شهر عجب مرد بیعرضهای است و ... با وجود این هیچ کس تخته سنگ را از وسط بر نمیداشت . نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود ، نزدیک سنگ شد. بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد. ناگهان کیسهای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود ، کیسه را باز کرد و داخل آن سکه های طلا و یک یادداشت پیدا کرد. پادشاه در آن یادداشت نوشته بود : " هر سد و مانعی میتواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد."
بهنام خدا
دعای روز بیست و پنجم ماه مبارک رمضان
اَللّهمَّ اجعَلنی فیه محبّاً لاَولیائکَ وَ معادیاً لاَعدائکَ مستَنَّاً بسنّه خاتمَ انبیائکَ یاعاصمَ قلوب النَّبیّینَ
خداوندا! مرا در این روز محب دوستانت و عدوی دشمنانت قرار ده و در راه و روش به طریقه و سنت خاتم پیغمبرانت بدار، ای عصمتبخش دلهای پیغمبران!
به نام خدا
دوستان عزیزم سلام.
سهمطلب رو میخواستم عرض کنم. یکی اینکه حتما در سئوالات و درخواستهای خود شماره دانشجویی خودتون رو بنویسید چون گاهی اوقات مجبورم به کارنامه شما مراجعه کنم . دوم اینکه چون به بعضی از سئوالات به صورت پیام کوتاه جواب میدم شماره موبایل هم یادتون نره. ضمناً چون پیامک هایی که به شما ارسال میشه از طریق شماره پیامک دانشگاه ارسال میشه خواهشمندم از ارسال پیامک برای مرکز پیام خودداری کنید. در آینده شمارهای را جهت ارسال پیامک اعلام خواهم کرد. سوم هم اینکه چون تعداد سئوالات روزبه روز بیشتر میشه از این بهبعد قصد دارم به منظور سهولت در دسترسی به پاسخ سئوالات، هرشب سئوالات مطرحشده و پاسخهای مربوط به اونرو در قالب یک یادداشت خدمت دوستان عرضه کنم البته همه اینها در صورتی انجام میشه که وقت اجازه بده. فعلاً بیش از این عرضی نیست. تا بعد
موفق باشید
به نام خدا
بدینوسیله برنامه زمانبندی ثبت نام مهر 89 به شرح ذیل اعلام میگردد:
15/6/89
دانشجویان ورودی 86 و ماقبل، دانشجویان ناپیوسته ورودی 87 (مهر و بهمن) و کاردانی ورودی 87 (مهر و بهمن)
16/6/89
دانشجویان کارشناسی 87 (مهر و بهمن)، کارشناسی ورودی 88 دانشکده فنی و مهندسی و هنر
17/6/89
کارشناسی ناپیوسته 88 ، کارشناسی دانشکده علوم انسانی ورودی 88، دانشجویان کاردانی ورودی 88 و دانشجویان کارشناسی ارشد
موفق باشید
بهنام خدا
روزی ، "زیبایی" و "زشتی" در ساحل دریایی به هم رسیدند و به هم گفتند : بیا در دریا شنا کنیم. برهنه شدند و در آب شنا کردند ، و زمانی گذشت و "زشتی" به ساحل برگشت و جامههای "زیبایی" را پوشید و رفت. "زیبایی" نیز از دریا بیرون آمد و تن پوشاش را نیافت و از برهنگی خویش شرم کرد و به ناچار، لباس "زشتی" را پوشید و به راه خود رفت. تا این زمان نیز ، مردان و زنان ، این دو را با هم اشتباه میگیرند . اما اندک افرادی هم هستند که چهره "زیبایی" را میبینند ، و فارغ از جامههایی که بر تن دارد ، او را میشناسند. و برخی نیز چهره "زشتی" را میشناسند ، و لباسهایش او را از چشمهای اینان پنهان نمیدارد .
جبران خلیل جبران
بهنام خدا
دعای روز بیست و چهارم ماه مبارک رمضان
اللهم انی اسئلک فیه ما یرضیک و اعوذ بک مما یودیک و اسئلک التوفیق فیه لان اطیعک و لا اعصیک یا جواد السائلین.
خدایا در این روز از تو درخواست میکنم آنچه را که رضای تو در اوست، و به تو پناه میبرم از آنچه تو را پسند است، و از تو توفیق میخواهم که دراین روز به فرمان تو باشم و هیچ نافرمانی نکنم، ای عطا بخش سوالکنندگان.
بهنام خدا
دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان
اللهمّ اغسِلْنی فیهِ من الذُّنوبِ وطَهِّرْنی فیهِ من العُیوبِ وامْتَحِنْ قَلْبی فیهِ بِتَقْوَى القُلوبِ یا مُقیلَ عَثَراتِ المُذْنِبین
خدایا بشوى مرا در این ماه از گناه و پاکم نما در آن از عیبها وآزمایش کن دلم را در آن به پرهیزکارى دلها اى چشم پوش لغزشهاى گناهکاران.